-هدف از این استاندارد، الزام واحدهای تجاری به افشای منافع اطلاعاتی است که استفاده کنندگان صورتهای مالی را قادر به ارزیابی موارد زیر کند:
1) ماهیت منافع آن در واحدهای تجاری دیگر و ریسکهای مرتبط با آن منافع
2) آثار آن منافع بر وضعیت مالی؛ عملکرد مالی و جریانهای نقدی واحدهای تجاری.
-این استاندارد بایستی توسط یک واحد تجاری که در هر یک از موارد زیر منافع دارد، مورد استفاده قرار گیرد:
1) واحدهای تجاری فرعی
2) مشارکتها (یعنی عملیات مشترک یا مشارکتهای خاص)
3) واحدهای تجاری وابسته
4) واحدهای تجاری ساختار یافته تلفیق نشده.
-این استاندارد در موارد زیر کاربرد ندارد:
1) طرحهای مزایای بازنشستگی یا سایر طرحهای مزایای بلندمدت کارکنان که استاندارد حسابداری (33) مزایای بازنشستگی کارکنان در مورد آنها کاربرد دارد.
2) صورتهای مالی جداگانه واحد تجاری که استاندارد حسابداری (18 )صورتهای مالی جداگانه (مصوب 1398) در مورد آنها کاربرد دارد.
-با این وجود:
1-2) اگر واحد تجاری؛ در واحدهای تجاری ساختار یافته تلفیق نشده منافعی داشته باشد و صورتهای مالی جداگانه را به عنوان تنها صورتهای مالی خود تهیه کند، باید الزامات بندهای (35 تا 43) را در تهیه صورتهای مالی جداگانه بکار گیرد.
2-2) یک واحد تجاری سرمایهگذاری که در صورتهای مالی آن؛ تمام واحدهای تجاری فرعی طبق بند (33) استاندارد حسابداری (39) صورتهای مالی تلفیقی (مصوب 1398) به ارزش منصفانه اندازهگیری میشوند و تغییرات ارزش منصفانه در سود یا زیان دوره منعکس میگردد؛ باید موارد افشای الزامی مرتبط با واحدهای تجاری سرمایهگذاری طبق این استاندارد را ارائه کند.
3) منافع یک واحد تجاری که در مشارکت سهیم است؛ اما کنترل مشترک بر آن ندارد؛ مگر اینکه آن منافع منجر به نفوذ قابل ملاحظه در توافق شود یا منافعی در واحد تجاری ساختار یافته باشد.
4) منافع در واحدهای تجاری دیگر که طبق استاندارد حسابداری (15) حسابداری سرمایهگذاریها به حساب منظور میشود. با وجود این، واحدهای تجاری باید این استاندارد را در موارد زیر بکار گیرند:
1-4) هرگاه آن منافع؛ منافع در واحدهای تجاری وابسته یا مشارکت خاص باشد که طبق استاندارد حسابداری (20) سرمایهگذاری در واحدهای تجاری وابسته و مشارکتهای خاص (مصوب 1398)، به ارزش منصفانه اندازهگیری میشود و تغییرات ارزش منصفانه در سود یا زیان دوره منعیکس میگردد.
2-4) هرگاه آن منافع، منافع در یک واحد تجاری ساختار یافته تلفیق نشده باشد.
-واحدهای تجاری باید اطلاعاتی درباره قضاوتها و مفروضات عمده (و تغییر در آن قضاوتها و مفروضات) مورد استفاده برای تعیین موارد زیر را افشا کنند:
الف) اینکه بر واحدهای تجاری دیگر، یعنی واحد تجاری سرمایهپذیر (تشریحشده در بندهای 7 و 8 استاندارد حسابداری 39 (مصوب 1398))، کنترل دارد یا خیر.
ب) اینکه کنترل مشترک بر یک توافق، یا نفوذ قابل ملاحظه در واحدهای تجاری دیگر دارد یا خیر.
پ) نوع مشارکت (یعنی عملیات مشترک یا مشارکت خاص) هنگامیکه مشارکت از طریق شخصیت جداگانه سازماندهی شده باشد.
-قضاوتها و مفروضات عمده افشاشده، شامل قضاوتها و مفروضاتی است که اگر واقعیتها و شرایط بهگونهای تغییر کند که نتیجهگیری واحدهای تجاری درباره وجود کنترل؛ کنترل مشترک یا نفوذ قابل ملاحظه، طی دوره گزارشگری تغییر کند، توسط واحدهای تجاری انجام میشود.
-هرگاه واحد تجاری اصلی، (طبق بند 29 استاندارد حسابداری 39 (مصوب 1398))؛ به این نتیجه برسد که یک واحد تجاری سرمایهگذاری است، باید اطلاعاتی درباره قضاوتها و مفروضات عمده مورد استفاده برای تعیین اینکه یک واحد تجاری سرمایهگذاری محسوب میشود را افشا کند. اگر این واحدتجاری، از یک یا چند ویژگی معمول واحدهای تجاری سرمایهگذاری برخوردار نباشد ( بند 30 استاندارد حسابداری 39 (مصوب 1398))، باید دلایل خود در خصوص اینکه با وجود این شرایط همچنان واحد تجاری سرمایهگذاری محسوب میشود را افشا کند.
-زمانی که یک واحد تجاری، به واحد تجاری سرمایهگذاری تبدیل شود یا شرایط واحد تجاری سرمایهگذاری را از دست بدهد، باید تغییر در وضعیت واحد تجاری سرمایهگذاری و دلایل تغییر را افشا کند. افزون بر این، یک واحد تجاری که به واحد تجاری سرمایهگذاری تبدیل میشود، باید اثر این تغییر وضعیت را بر صورتهای مالی دوره مورد گزارش، به شرح زیر افشا نماید:
1) کل ارزش منصفانه واحدهای تجاری فرعی که شرایط تلفیق شدن را از دست میدهند، در تاریخ تغییر وضعیت.
2) کل سود یا زیان، در صورت وجود، که طبق بند ب121 استاندارد حسابداری 39 (مصوب 1398) محاسبه میشود.
3) قلم (اقلام) اصلی صورت سود و زیان که سود یا زیان مورد نظر در آن شناسایی میشود (در صورتی که جداگانه ارائه نشده باشد).
- واحدهای تجاری باید اطلاعاتی افشا کنند که برای استفادهکنندگان صورتهای مالی تلفیقی، موارد زیر امکانپذیر شود:
1) درک:
1-1) ترکیب گروه
2-1) سهم دارندگان منافع فاقد حق کنترل از فعالیتها و جریانهای نقدی گروه
2) ارزیابی:
1-2) ماهیت و میزان محدودیتهای عمده مربوط به توانایی واحد تجاری برای دسترسی به، یا استفاده از، داراییهای گروه و تسویه بدهیهای گروه
2-2) ماهیت ریسکهای مرتبط با منافع واحد تجاری در واحدهای تجاری ساختاریافته تلفیقشده و تغییر در آن ریسکها
3-2) آثار تغییر در منافع مالکیت واحد تجاری در واحد تجاری فرعی که منجر به از دست دادن کنترل نمیشود (بند 21)
4-2) آثار از دست دادن کنترل یک واحد تجاری فرعی طی دوره گزارشگری (بند 22).
-هنگامی که تاریخ یا دوره صورتهای مالی واحدهای تجاری فرعی که در تهیه صورتهای مالی تلفیقی مورد استفاده قرار میگیرد با تاریخ یا دوره صورتهای مالی تلفیقی تفاوت داشته باشد ( بندهای ب113 و ب114 استاندارد حسابداری 39 )، واحدهای تجاری باید موارد زیر را افشا کنند:
1) تاریخ پایان دوره گزارشگری صورتهای مالی واحد تجاری فرعی مزبور.
2) دلیل استفاده از تاریخ یا دوره متفاوت.
-واحدهای تجاری باید برای هر یک از واحدهای تجاری فرعی خود که منافع فاقد حق کنترل آنها برای واحد گزارشگر بااهمیت است، موارد زیر را افشا کنند:
1) نام واحد تجاری فرعی.
2) محل اصلی فعالیت تجاری واحد تجاری فرعی (و کشور محل تأسیس آن، چنانچه متفاوت از محل اصلی فعالیت تجاری باشد).
3) نسبت منافع مالکیت دارندگان منافع فاقد حق کنترل.
4) نسبت حق رأی دارندگان منافع فاقد حق کنترل، در صورتی که با نسبت منافع مالکیت آنها تفاوت داشته باشد.
5) سود یا زیان دوره که طی دوره گزارشگری به منافع فاقد حق کنترل واحد تجاری فرعی تخصیص یافته است.
6) منافع فاقد حق کنترل انباشته واحد تجاری فرعی در پایان دوره گزارشگری.
7) خلاصه اطلاعات مالی درباره واحد تجاری فرعی ( بند ب10).
-واحدهای تجاری باید موارد زیر را افشا کنند:
1) محدودیتهای عمده (برای مثال، محدودیتهای قانونی، قراردادی و نظارتی) مربوط به توانایی واحد تجاری برای دسترسی به، یا استفاده از، داراییهای گروه و تسویه بدهیهای گروه، مانند:
1-1) مواردی که توانایی واحد تجاری اصلی یا واحدهای تجاری فرعی آن را برای انتقال نقد یا سایر داراییها به (یا از) دیگر واحدهای تجاری گروه محدود میکند.
2-1) تضمینها یا سایر الزاماتی که میتواند پرداخت سودهای تقسیمی و سایر ستاندههای مالکانه یا اعطا یا بازپرداخت وام را به (یا توسط) دیگر واحدهای تجاری گروه محدود کند.
2) ماهیت و میزان حق حمایتی دارندگان منافع فاقد حق کنترل در ایجاد محدودیت عمده در توانایی واحدهای تجاری برای دسترسی به، یا استفاده از، داراییهای گروه و تسویه بدهیهای گروه (مانند زمانی که واحد تجاری اصلی متعهد به تسویه بدهیهای واحد تجاری فرعی قبل از تسویه بدهیهای خود میباشد، یا زمانی که برای دسترسی به داراییها یا تسویه بدهیهای واحد تجاری فرعی، تصویب توسط دارندگان منافع فاقد حق کنترل الزامی است).
3) مبالغ دفتری داراییها و بدهیهای انعکاسیافته در صورتهای مالی تلفیقی، که این محدودیتها در مورد آنها اعمال میشود.
هدف از این استاندارد:
1) تعریف ارزش منصفانه
2) تعیین چارچوب اندازهگیری ارزش منصفانه را در یک استاندارد واحد
3) لزوم افشا درباره اندازهگیری ارزش منصفانه
-ارزش منصفانه، اندازهگیری مبتني بر بازار می باشد و اندازهگیری مختص واحدهای تجاری نیست. در مورد برخي داراییها و بدهیها، ممکن است معاملات قابل مشاهده بازار یا اطلاعات قابل مشاهده بازار در دسترس باشد. اما در مورد سایر داراییها و بدهیها، ممکن است معاملات قابل مشاهده بازار و اطلاعات قابل مشاهده بازار در دسترس نباشد. به هر حال، هدف از اندازهگیری ارزش منصفانه در هر دو مورد یکسان است- و آن هدف برآورد قیمتی است که بر اساس آن معاملهاي نظاممند براي فروش دارایی یا انتقال بدهی بین فعالان بازار در تاریخ اندازهگیری در شرایط جاری بازار انجام ميشود (یعنی قيمت خروجی در تاریخ اندازهگیری از دیدگاه یک فعال بازار دارنده دارایی یا متعهد بدهی).
-هنگامی که قيمتی برای یک دارایی یا بدهی همانند، قابل مشاهده نباشد، واحدهای تجاری ارزش منصفانه را با تکنیک دیگر ارزشيابي که استفاده از دادههای ورودی قابل مشاهده مربوط را حداكثر و استفاده از دادههای ورودی غیرقابل مشاهده را حداقل میسازد، اندازهگيري میکنند. از آنجا كه ارزش منصفانه، اندازهگیری مبتني بر بازار است، این ارزش با استفاده از مفروضاتی، از جمله مفروضات درباره ریسک، اندازهگیری ميشود که فعالان بازار در قیمتگذاری دارایی یا بدهی مورد نظر استفاده میكنند. در نتیجه، قصد واحدهای تجاری برای نگهداری دارایی یا تسویه بدهي یا ایفای آن به طریقی ديگر، بر اندازهگیری ارزش منصفانه تأثیر ندارد.
-در تعریف ارزش منصفانه، بر داراییها و بدهیها تأكيد ميشود؛ به این دلیل که آنها موضوع اصلی اندازهگیری در حسابداری هستند. این استاندارد، همچنين باید برای ابزارهای مالکانه خود واحدهای تجاری که به ارزش منصفانه اندازهگیری میشود، مورد استفاده قرار گیرد.
-این استاندارد، در مواردی کاربرد دارد که دیگر استانداردهای حسابداری، اندازهگیری ارزش منصفانه يا افشا درباره اندازهگیری ارزش منصفانه (و اندازهگیریهای مبتني بر ارزش منصفانه، مانند ارزش منصفانه پس از كسر مخارج فروش، یا افشا درباره آن اندازهگیریها) را الزامي يا مجاز کرده باشد.
-الزامات اندازهگیری و افشا در این استاندارد، در موارد زير کاربرد ندارد:
1) معاملات اجاره که در دامنه کاربرد استاندارد حسابداری ۲۱ حسابداری اجارهها قرار میگیرد.
2) اندازهگیریهایی که شباهتهایی با ارزش منصفانه دارند، اما ارزش منصفانه نيستند، مانند خالص ارزش فروش در استاندارد حسابداری ۸ حسابداري موجودي مواد و کالا یا ارزش اقتصادی در استاندارد حسابداری ۳۲ کاهش ارزش داراییها.
-الزامات افشای مقرر در این استاندارد، در موارد زیر الزامي نيست:
1) داراییهای طرح که طبق استاندارد حسابداری (۳۳)مزایای بازنشستگی کارکنان به ارزش منصفانه اندازهگیری ميشود.
2) سرمایهگذاریهای طرحهای مزایای بازنشستگی که طبق استاندارد حسابداری (۲۷) طرحهای مزایای بازنشستگی به ارزش منصفانه اندازهگیری ميشود.
-درصورتی که به موجب ساير استانداردهاي حسابداری، بکارگیری ارزش منصفانه الزامي يا مجاز شده باشد، چارچوب اندازهگیری ارزش منصفانه که در این استاندارد تشریح شده است، هم در اندازهگیری اولیه و هم در اندازهگیری بعدی کاربرد دارد.
ارزش منصفانه:این استاندارد، ارزش منصفانه را به عنوان قيمتي تعريف ميكند که بابت فروش یک دارایی یا انتقال یک بدهی در معاملهای نظاممند بین فعالان بازار، در تاریخ اندازهگیری قابل دریافت یا قابل پرداخت خواهد بود.
-اندازهگیری ارزش منصفانه، در مورد یک دارایی یا یک بدهی مشخص انجام ميگيرد. بنابراین، واحدهای تجاری هنگام اندازهگیری ارزش منصفانه، باید ویژگیهای دارایی یا بدهی مورد نظر را که فعالان بازار هنگام قیمتگذاری آن دارایی یا بدهی در تاریخ اندازهگیری در نظر ميگيرند، مورد توجه قرار دهد. برای مثال، چنین ویژگیهایی شامل موارد زیر است:
1) وضعیت و موقعيت مکانی دارایی
2) محدودیتهای فروش یا استفاده از دارایی، در صورت وجود.
-دارایی یا بدهی اندازهگيريشده به ارزش منصفانه، ممکن است يكي از موارد زیر باشد:
1) یک دارایی یا یک بدهی به تنهایی (مانند یک ابزار مالی یا یک دارایی غیرمالی)
2) گروهی از داراییها، گروهی از بدهیها یا گروهی از داراییها و بدهیها (مانند یک واحد مولد نقد یا یک فعاليت تجاري)
-در اندازهگیری ارزش منصفانه فرض بر این است که دارایی یا بدهی در معاملهای نظاممند بین فعالان بازار، بابت فروش یک دارایی یا انتقال یک بدهی در تاریخ اندازهگیری در شرایط جاری بازار، مبادله میشود.
-در اندازهگیری ارزش منصفانه فرض بر این است که معامله فروش دارایی یا انتقال بدهی در یکی از بازارهاي زیر اتفاق میافتد:
1) بازار اصلی برای دارایی یا بدهی
2) در صورت نبود بازار اصلی، بازار دارای بیشترین مزایا برای دارایی یا بدهی.
-واحدهای تجاري برای تشخیص بازار اصلی، یا در صورت نبود بازار اصلی، برای شناسایی بازار دارای بیشترین مزایا، نیازی نیست به جستجوی جامع بازارهاي ممکن بپردازند، اما تمام اطلاعاتی که بطور معقول در دسترس است را باید در نظر بگیرند. در صورت نبود شواهد نقضكننده، بازاری که بطور معمول واحدهای تجاری در آن مبادرت به انجام معامله فروش دارایی یا انتقال بدهی میکنند، بازار اصلی، يا در صورت نبود بازار اصلي، بازار دارای بیشترین مزایا فرض میشود.
-واحدهای تجاری باید در تاریخ اندازهگیری، به بازار اصلی (یا بازار دارای بیشترین مزایا) دسترسی داشته باشند. از آنجا که واحدهای تجاری مختلف (و فعاليتهاي تجاري آن واحدهای تجاری) دارای فعالیتهای متفاوت، ممکن است به بازارهای متفاوتی دسترسی داشته باشند، بازار اصلی (یا بازار دارای بیشترین مزایا) برای دارایی یا بدهی همانند، در واحدهای تجاری مختلف (و فعاليتهاي تجاري آن واحدهای تجاری) میتواند متفاوت باشد. بنابراین؛ بازار اصلی یا بازار (دارای بیشترین مزایا)، (و در نتيجه فعالان بازار)، باید از دیدگاه واحد تجاری مورد توجه قرار گیرد تا تفاوت میان واحدهای تجاری مختلف دارای فعالیتهای متفاوت، مشخص گردد.
-واحدهای تجاری باید ارزش منصفانه دارایی یا بدهی را با استفاده از مفروضاتی اندازهگیری کنند؛ که فعالان بازار هنگام قیمتگذاری دارایی یا بدهی بکار میگیرند، با این فرض که فعالان بازار در جهت بهترین منافع اقتصادي خود اقدام میکنند.
-در تعیین چنین مفروضاتی، واحدهای تجاري نیازی نیست فعالان خاصی را در بازار مشخص كنند؛ بلکه واحدهای تجاری، با در نظر گرفتن عوامل مربوط به تمام موارد زير، باید ویژگیهایی را مشخص کنند که فعالان بازار را بطور کلی متمایز میکند:
1) دارایی یا بدهی
2) بازار اصلی (یا بازار دارای بیشترین مزایا) برای دارایی یا بدهی
3) فعالان بازار که واحد تجاری، در آن بازار با آنها معامله میكند.
-ارزش منصفانه، قيمتي می باشد که بابت فروش یک دارایی یا انتقال یک بدهی در معاملهای نظاممند بین فعالان بازا؛ در تاریخ اندازهگیری در شرایط جاری بازار قابل دریافت یا قابل پرداخت خواهد بود (قیمت خروجی)، صرفنظر از اينکه قيمت مزبور بطور مستقیم قابل مشاهده باشد یا با استفاده از تکنیک دیگر ارزشيابي برآورد شود.
-قيمتی که در بازار اصلی (یا بازار دارای بیشترین مزایا) برای اندازهگیری ارزش منصفانه دارایی یا بدهی مورد استفاده قرار میگیرد؛ نباید بابت مخارج معامله تعدیل شود. مخارج معامله باید طبق سایر استانداردهای حسابداری به حساب منظور شود. مخارج معامله، ویژگی دارایی یا بدهی محسوب نمیشود، بلکه این مخارج، مختص یک معامله است و با توجه به چگونگی انجام معامله دارایی یا بدهی توسط واحدهای تجاری، متفاوت است.
-در اندازهگیری ارزش منصفانه؛ فرض بر این است که بدهی مالی، بدهی غیرمالی یا ابزار مالکانه واحدهای تجاری (مانند ابزارهای مالکانه منتشرشده به عنوان مابهازا در ترکیب تجاری) در تاریخ اندازهگیری به فعالان بازار انتقال مییابد. در انتقال بدهی یا ابزار مالکانه واحدهای تجاری، فرض بر این است که:
1) بدهی به شکل تسویهنشده باقي ميماند و فعال بازار که انتقالگیرنده است؛ ملزم به ايفاي آن تعهد میباشد. بدهی، در تاریخ اندازهگیری، با طرف مقابل تسویه نمیشود یا به طریق دیگری خاتمه نمییابد.
2) ابزار مالکانه واحدهای تجاری، همچنان در جریان باقی میماند و فعال بازار که انتقالگیرنده است؛ حقوق و مسئولیتهای مرتبط با آن ابزار را میپذیرد. ابزار مالکانه، در تاریخ اندازهگیری، ابطال نمیشود یا به طریق دیگری خاتمه نمی یابد.
-حتی هنگامی که بازار قابل مشاهدهاي برای ارائه اطلاعات قیمتگذاری درباره انتقال بدهی یا ابزار مالکانه واحدهای تجاري وجود ندارد (مثلا، به دليل وجود محدودیتهای قراردادي یا سایر محدودیتهای قانونی که مانع انتقال این اقلام ميشود)، در صورت نگهداری اين اقلام به عنوان دارایی توسط اشخاص دیگر، ممکن است بازار قابل مشاهدهای برای آنها وجود داشته باشد (مانند اوراق مشارکت یا اختیار خرید سهام واحد تجاری).
-واحدهای تجاری؛ در تمام موارد، برای دستیابی به هدف اندازهگیری ارزش منصفانه باید استفاده از دادههای ورودی قابل مشاهده مربوط را حداکثر و استفاده از دادههای ورودی غیرقابل مشاهده را حداقل کنند. هدف اندازهگیری ارزش منصفانه، برآورد قيمتي است که در تاریخ اندازهگیری در شرايط جاری بازار، در معاملهاي نظاممند بین فعالان بازار، بدهی یا ابزار مالکانه به آن قیمت منتقل میشود.
از دیدگاه انجمن حسسابداران مدیریت(تجدید نظر شده در سال 2005)؛
اگر حسابدار مدیریت در زمان گذشته دارای مهارت کافی بوده، ولی با بزرگ شدن شرکت نتواند خود را به روز رسانی نماید، از نظر حرفه ای حسابدار شایسته و متخصصی نمی باشد. همچنین اگر حسابداری باشد که اقداماتی ناسازگار با منافع شرکت انجام دهد بازهم حسابدار شایسته ای نمی باشد. آیین رفتار حرفه ای؛ استاندارد هایی در جهت نحوه رفتار حسابدار مدیریت با موضوعات پیش رو بیان می دارد و شامل چهر استاندارد اصلی می باشد:
1) شایستگی و تخصص
استاندارد شایستگی یا تخصص؛ مقرر دارد که حسابدار با مدیریت باید دارای مهارت های لازم در زمینه کاری باشد و با رشد و پیچیده تر شدن شرکت؛ به صورت مرتب برمهارت های خود بیافزاید.
هرعضو مسئول است که مقررات زیر را رعایت کند؛ با کسب دانش و مهارت بکوشد؛ تخصص حرفه ای را در سطحی مطلوب حفظ نماید.باتوجه به قوانین و مقررات و بارعایت معیارهای فنی همواره وظایف حرفه ای خود را انجام دهد. اطلاعات و توصیه های سنجیده؛ دقیق و به هنگام ارائه کند تا بتواند بر آن اساس تصمیمات معقول و درست اتخاذ کرد. به مرزها وسایر عوامل محدود کننده حرفه ای توجه کند؛ یعنی همان عواملی که قضاوت حرفه ای و عملکرد موفقت آمیز را میسر می سازند.
2) راز داری
این استاندارد مقرر می دارد که؛ حسابدار از دیدگاه اطلاع رسانی برای حفظ اسرار تجاری و سایر اطلاعات محرمانه شرکت، مقررات مربوط به رازداری را راعایت کند. هرعضو مسئولیت دارد که؛ حفظ اسرار نماید به استثنای مواردی که افشای اطلاعات، قانونی و مجاز باشد و جهت حصول اطمینان از رازداری، برفعالیت های زیر دستان نظارت نماید. برای تامین اهداف خلاف قانون و غیراخلاقی؛ از سوء استفاده از اطلاعات محرمانه پرهیز کند.
3) صداقت
هدف این است که حسابدار درکار حرفهای خود از فعالیت های ناشایست که موجب بی اعتباری شرکت یا حرفه می شوند؛ بپرهیزد و رعایت عدم انجام اقداماتی که با منافع شرکت درتضاد است، مانند پذیرفتن هدیه ازیک عرضه کننده یا مشتری. هرعضو مسئولیت دارد که وسایلی که منجر به تضاد منافع می شود حل کند، وبرای دوری از تعارض یا اختلاف نظر با همکاران در تماس و ارتباط، متقابل باشد.از هرگونه اقداماتی که منجر به یکسونگری و اقدامات غیراخلاقی می شود، دوری نماید.همچنین از هر اقدامی که به حیثیت حرفه صدمه می زند، پرهیز نماید.
4) قابل اعتماد بودن
هدف این است که، حسابدار به شیوه ای عینی یا بدون اعمال نظر شخصی قضاوت کند. برای مثال گزارش حاوی تصمیم نادرستی ارائه ننماید.هرعضو مسئولیت دارد که اطلاعات را به درستی و به شیوه ای منصفانه به آگاهی دیگران برساند. هرنوع اطلاعات مهم و اثر گذار را که انتظار می رود بر درک و نیت استقاده کنندگان از گزارش ها اثر بگذارد افشا نماید. اطلاعات مربوط با تاخیر یا کاستی ها، به هنگام بودن، پردازش یا کنترل های داخلی را طبق سیاست های سازمان یا قوانین و مقررات گزارش نماید.